واکسن 18 ماهگی
امروز آخزین واکسن دوران کودکی ات را زدیم.
باباجون و بابامحتبی شمار ا به اطاق بردند و پشت در فقط صدای گریه هایت را شنیدم و ...
سه روز مدام تب داشتی و زمان راه رفتن با کمک گرفتن از مبل و دیوار راه میرفتی.
هربار مسیری را میرفتی دستت را به پایی که واکسن زدیه بودی میزدی و میگفتی درد، درد.
عروسك مامان!
ديگه از دست واكسنهايت راحت شدم و رفت ان شاءالله تا 6 سالگي. از بدو تولد تا به حال هر وقت واكسن داشتي
من از دو روز قبل به جاي تو تب مي كردم و طاقت ناله ها و بيقراري تو را نداشتم. اميدوارم هميشه سلامت باشي
تا من از ورجه وروجه هايت لذت ببرم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی