مسافرکوچولوی شهریور
مسافرکوچولوی شهریور
کبوتر وار می آیم به آب و دانه ای دل خوش
عطش دیده ، ترک خورده ، به سقا خانه ای دل خوش
دلم خورشید می خواهد ، هوای گنبدت کرده
دوباره برنگشته دل ، هوای مشهدت کرده
دخترعزیزم
12شهریور خانواده کوچک ما به همراه خانواده باباجون،عمه جون،عزیز و خاله محترم بابا مجتبی راهی م
شهد شدیم
حنانه و امیرحسن هم همبازیهای خوب تو بودند.
تو این سفر که مصادف شده بود با روز دختر باباجون و مامان جون برات یه دست لباس خوشگل خریدندو
ما یه جای جواهراتی و یه شرف شمس برات خریدیم تا یکسال فرشته نگهبان شرف شمس به امر خدا
یاری دهنده نازنین کوچولوی ما باشه.
زیارتت قبول بهشت من!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی